دل من بازم گرفته>>>>.<<<<<<<

میگویند یک دقیقه طول میکشد تا شخص خاصی رو بیابی یک ساعت طول میکشد تا او را ستایش کنی یک روز طول میکشد تا دوستش بداری اما یک عمرتا فراموشش کنی...

 

دل من باز هم گرفته ابری اما نمیباره

 

توی غربت خونه کرده آسمون بی ستاره

 

خسته از پاییز سردم خسته از سکوت خونه

 

با من بی کس و تنها گل من نا مهربونه

 

کاشکی تا آخر دنیا میشدی همدم و یارم

 

اما نیستی که ببینی همیشه چشم انتظارم

 

آره آره آره آره آره من می خوام که با تو باشم

 

آره آره آره آره آره نمی خوام از تو جدا شم

 

بیا بیا بیا بیا بیا نمیشه بی تو بمونم

 

بیا بیا بیا بیا بیا عشق من دردت به جونم 

میدونم>>>>>>>>>

اول به نام عشق، دوم به نام تو، سوم به یاد مرگ. بر لوح شیشه ای قلبم می نویسم: یا تو و عشق، یا من و مرگ

سرنوشت ننوشت گر نوشت بد نوشت اما باور کن نمی توان سرنوشت را از سر نوشت

یک دل که به یک لحظه دو صد عشق پذیرد بگذار چنین قلبی ز اندوه بمیرد بی عشق و محبت نتوان زیست و لیکن یک دل نتواند دو محبت بپذیرد

بنجره دلت رابر روی عشق باز کن اگر نتوانستی بدان قبلاکسی وارد شده

میدونم با بودنم غم تو دلت جون می گیره می میرم که تا ابد قلب تو آروم بگیره اگه با موندن من باغ تو ویرونه می شه میرم اما می دونم دل بی تو دیوونه می شه فکر نکن که بی کسم خدا به دادم می رسه کوه به کوه نمی رسه آدم به آدم می رسه مرهمی از شب چشمات واسه دردم نداری خورشیدی اما خبر از تنه سردم نداری  

توبگو>>>>>>>>>>>

تو بگو بهار قشنگه من میشم بهار تو

 تو بگو بمون منم نمیرم از کنار تو

 تو بگو منو نمیخوای دیگه خسته کردمت

 گر چه سخته امّا من دور میشم از دیار تو

 تو بگو سرد هوا منم میشم خورشید تو

 تو بگو که نا امیدی من میشم امید تو

 تو بگو دلم گرفته از همه دورنگیها

 مشکی میشم مظهر یه رنگی میشم واسه تو

 تو بگو خدا کنه بارون بیاد از آسمون

 به خدا میگم  گریه کنه برای تو

 اگه غمگین بشی از دستم ناراحت بشی

 میمیرم که تا ابد پاک بشم از خیال تو

 کاش تموم نمیشد این روزا ، این خاطرها

 تو میموندی واسه من منم میموندم واسه تو   

پشت سرت نگاه نکن

امروز با هم بودن را تجربه میکنیم و شاید فردا به یاد هم بودن را پس امروزمان را زیبا کنیم به حرمت خاطرات فردا

 

 پشت سرت نگاه نکن بذار نگات یادم بره

 برو پشیمون نمیشی این دفعه بار اخره

 پشت سرت نگاه نکن حتی اگه صدات کنم

 حتی اگه گریه کنم زل بزنم نگات کنم

 مارو نساختن واسه هم تو قسمت من نبودی

 بذار که از یادت بره یه روزی عاشقم بودی

 جاده صدامون میزنه خوب میدونی مسافریم

 من از یه راه تو از یه راه هر دوتامون باید بریم

 جاده پر از غربت و اشک خیس عبور گریه هاست

 توشه راهمون فقط هق هق تلخ بوسه هاست

 طناب سرنوشت من به پای تو گره نخورد

 قلب تو رو دست خدا به عشق دیگری سپرد

 ما مثل خورشیدیمو ماه قسمت نمیشیم خوب من

 طلوع روشن نگات فقط میشه غروب من

 پشت سرت نگاه نکن حتی اگه صدات کنم

 حتی اگه گریه کنم زل بزنم نگات کنم  

  

سراغ از ما نمیگیری

سراغ از ما نمیگیری، نه می آیی نه می مانی دلم در سینه پوسیده، نه پیدایی نه پنهانی سراغ از ما نمیگیری، مگر در چشم تو خارم؟ خزان بگرفته جان من، نه یاری و نه جانانی مگر یادت نبود آن دم، که گفتی عاشقت هستم!؟ تو شوق زیستن در دل، نفس در این تن و 

 

من که نمی دانم شاید تو بدانی اما فقط شاید !!! شاید بدانی از کجا شروع شد شاید بدانی از کجا عاشق شدم عاشق چشمانت چشمان براق خیره کننده ات عاشق دستانت دستان لطیف امید دهنده ات عاشق صدایت صدای زیبای آرام کننده ات شاید تو بدانی اما فقط شاید !!! از چه وقت اینگونه [...] 

 

نامه ی عاشقونه

سلام عزیز قشنگ ولی نامهربان من!

منم ، کسی که با نام تو جان گرفت

و زندگی را در چشمان مهربان و فریبنده ی تو معنا کرد!

منم عاشق تو ،

کسی که برگهای سرنوشت را با تک تک واژه های گوش نواز

و طنین دلنشین کلامت ترسیم کرد …

و اینک این منم عاشقی تنها در آستانه فصلی سرد …

تو با تمام مهربانی هایت مرا رها کرده ای در کوله باری از غم،

گل من! چگونه می توانی مرا فراموش کنی،

منی که نخستین طپش های عاشقانه و دلهره های دیدار

و لذت دوست داشتن را با تو تجربه کردم.

تمام لذت های با هم بودن و احساسات من با تو بود،

و بدان تا زمانی که جان در بدن دارم همچنان دوستت خواهم داشت

نمی خواهم تو را به ماندن و دوست داشتن مجبور کنم،

چون من آنقدر تو را دوست دارم که وقتی می بینم آرامش تو،

بی من تأمین می شود، از دل و وجود خودم می گذرم

تا تو خوشبخت زندگی کنی!

ای خوب من! کاش فقط می دانستم

من که فقط به تو محبت و مهربانی و

دوست داشتن بی حد و حساب و بی توقع هدیه کردم،

چرا تو بی وفایی و بی اعتنایی را به من پیشکش کردی؟!

بهترینم! من تو را با تمام   بی اعتنایی هایت و بی وفایی هایت دوست داشتم و دارم

و امیدوارم خوشبخت باشی.

امروز روزیست که احساس خفه شدن و غرق شدن

در مرداب دوست داشتن دارم.

هیچ وقت فکرش را هم نمی کردم روزی محبت من بی جواب بماند.

نمی دانم چرا با من اینکار را کردی

فقط می خواهم از ژرفای وجودت مرا درک کنی

و بدانی من در دل چه ها کشیدم.

من اگر تو را دوست داشته باشم یا از نفرت پر باشم زندگی می گذرد،

خورشید هر روز طلوع می کند…

ولی در این میان یک چیز را برای همیشه باور کن و ایمان بیاور….

که صداقت من روزی گریبانگیر تو خواهد شد

و خداوند عادل بین من و تو حکم خواهد کرد…

روزی خواهی فهمید من چه می گویم که….

خوب من ، عزیز دوست داشتنی من

دوستت دارم و امیدوارم خوشبخت شوی،

هیچ زمان مزاحمت نمی شوم، خوش باش!

فقط در تعجبم! تو که می دانستی و دیده بودی که من بی تو

نمی توانم زنده بمانم ،چگونه باز مرا رها کرده ای…

نمی دانم بعد از تو چگونه زمان خواهد گذشت….

مثل همیشه با اشک چشمان همیشه ترم

و لرزش دستانم در برابر نام بزرگت در قلب کوچکم می نویسم …

برای آخرین بار می نویسم

دوستت دارم و خدانگهدار

آنکه درکش نکردی و در اوج دوست داشتن تنهایش گذاشتی 

بدون تو.....

خیابان در تنهایی خود غرق است
و نگاه منتظرش بر رهگذریست
که نادانی به او جرأت داده است
تا بر سنگفرش صبورانه قدم بگذارد
خانه در تنهایی خود غرق است
و حضور ره نوردی را می نگرد
که گامهایش لحظه ای
سکوت سنگین خانه را شکسته است
آسمان در تنهایی خود غرق است
و گذار پرنده ای را می خواهد
که بال افشان آغوش فروبسته او را بگشاید
و من در تنهایی خودم غرقم و به روزی می اندیشم
که دیگر نباشم 

 


سکوتی کردم. چند لحظه به چشم هایش خیره شدم ...

گفتم : دوستت دارم به آن اندازه ای که عاشقتم.

عاشق یک عشق واقعی . عاشق تو ...

عاشقی که برای رسیدن به تو لحظه شماری می کند .

به عشق این لحظه های انتظار * دوستت دارم * .

به اندازه ی تمام لحظات زندگیم تا آخر عمر عاشقتم ...

به عشق اینکه تو را تا آخرین نفس دارم * دوستت دارم * .

به عشق اینکه گاهی با تو و گهگاهی به یاد تو

در زیر باران قدم میزنم. عاشق بارانم . . .

به عشق آمدن باران

و به اندازه ی تمام قطره های باران * دوستت دارم * .

به عشق تو به آسمان پر ستاره خیره می شوم .

به اندازه ی تمام ستاره های آسمان * دوستت دارم * .

به عشق دیدنت بی قرارم.

حالا که تو را دارم هیچ غمی جز غم دلتنگی ات در دل ندارم .

به اندازه ی تمام لحظات بی قراری و دلتنگی * دوستت دارم * . . .

من که عاشق چشم هایت هستم.

عاشق گرفتن دست های مهربانت هستم

به عشق آن چشم های زیبایت * دوستت دارم * .

لحظه های عاشقی با تو چقدر شیرین است .

آن گاه که با تو هستم یک لحظه تنها ماندن نفس گیر است ...

به شیرینی لحظه های عاشقی * دوستت دارم * .

من که تنها تو را دارم.

از تمام دار دنیا فقط تو را می خواهم. تو تنها آرزویم هستی ...

به اندازه ی تمام آرزو هایم که تنها تویی .

به اندازه ی دنیا که می خواهم دنیا نباشد

و تنها تو برای من باشی.

به اندازه ی همان تنهایی که یا تنها با تو هستم

و یا تنها به یاد تو هستم. ای عشق من ...

ای بهترینم ... به عشق تمام این عشق ها * دوستت دارم * .

پرسیدم : به جواب این سوال رسیدی ؟

این بار او سکوت کرد .

و این بار او با چشم های خیسش به چشم هایم خیره شد ...

اشک هایش را پاک کردم

و این سکوت عاشقانه هم چنان ادامه داشت ...

و من باز هم گفتم : به اندازه ی وسعت این سکوت عاشقانه که بین ما برپاست

* دوستت دارم * 

رفتی///////

رفتی خاطره های تو نشسته تو خیالم بی تو من اسیر دست آرزوهای محالم یاد من نبودی اما، من به یاد تو شکستم غیر تو که دوری از من ، دل به هیچ کسی نبستم یاد من باش تا بتونم، همیشه برات بخونم بی تو وعطر تن تو، یه چراغ نیمه جونم



هفت شهر عشق شهر اول: نگاه و دلربایی شهر دوم: دیدار و آشنایی شهر سوم: روزهای شیرین و طلایی شهر چهارم: بهانه،فکر،جدایی شهر پنجم: بی وفایی شهر ششم: دوری و بی اعتنایی شهر هفتم: اشک،آه،تنهایی


عشق نخستین بینش را نسبت به ابدیت به تو هدیه می دهد. عشق نخستین آزمونی است که زمان را به فراسو می برد. این گونه است که عاشقان هرگز از مرگ نمی هراسند. عشق مرگ نمی شناسد...


یه روز عشق و دیوونگی و محبت و فضولی داشتن با هم قایم باشک بازی می کردن نوبت به دیوونگی که رسید همه را پیدا کرد اما هر چه گشت از عشق خبری نبود فضولی متوجه شد که عشق پشت یه بوته گل سرخ قایم شده دیوونگی رو خبر کرد و دیوونگی یه خار بزرگ برداشت و در بوته ی گل سرخ فرو کرد صدای فریاد عشق بلند شد وقتی به سراغش رفتند دیدند چشماش کور شده و دیوونگی که خودشو مقصر می دونست تصمیم گرفت که همیشه عشقو همراهی کنه و از اون به بعد دیوونگی شد عصای عشق


میمیرم مرا در تابوت سیاهی بگزارید تا همه بدانند در تاریکی به سر می برده ام دستهایم را از تابوت بیرون بگزارید تا همه بدانند به آنچه می خواستم نرسیدم چشمهایم را باز بگزارید تا همه بدانند چشم انتظار از دنیا رفته ام روی قبرم تکه یخی بگزارید تا مثل باران برایم اشک ریزد و روی سنگ قبرم چیزی ننویسید تا همه فراموشم کنند...


**کاشکی مانیتورت بودم همیشه رخ به رخت بودم...... کاشکی که کیبورتت همیشه زیر انگشتات بودم.......کاشکی که هدفونت بودم همیشه در گوشت بودم .......کاشکی که موست بودم همیشه تو مشتت بودم .. ....کاشکی پسووردت بودم همیشه توی فکرت بودم


 گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست/ بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست/ گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن/ گفتی باید بروم حوصله ای نیست/ پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف/ رفتی تو و دیگر اثر از چلچله ای نیست/ گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت/ جز عشق تو در خاطر من مشغله ای نیست/ رفتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت/ بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست.


 یادت باشه اگه شبی رفتی ستاره بیاری قلبتو وقت اومدن توآسمون جانذاری نری یه وقت پیداکنی توآسمون ستاره ای یه وقت باچشمات نبینم یه چشمکی اشاره ای یه وقت نبینم خودت هم مثل ستارها شدی ستاره ای رودیدی و...روزوشب ازخود بیخودی این زمینم واسه خودش یه آسمونه رنگیه آسمون این پایینا پرازستاره سنگیه یه وقت ازاین ستارهاگول نخوری ماه شبم آخه برای داشتنت همیشه درتاب وتبم می ترسم ازدستت بدم اگه بری به آسمون بی خیال ستاره شو پیش من خاکی بمون


 کاش آدما عاشق نمیشدن کاش بین عاشقا فاصله نبود کاش بین عشاق جدایی نبود کاش هیچ عشقی نمیره کاش عشق همه پاک باشه کاش کاش کاش........ خدایا میشه این آرزوها به حقیقت تبدیل بشه؟ تو میتونی پس دل هیچ عاشقی رو نشکن. تو تنهایی میدونی تنها بودن چقدر سخته


عشق یعنی شاعری دلسوخته عشق یعنی آتشی افروخته عشق یعنی با گلی گفتن سخن عشق یعنی خون لاله بر چمن عشق یعنی شعله برخرمن زدن عشق یعنی رسم دل بر هم زدن عشق یعنی یک تیمم، یک نماز عشق یعنی عالمی رازو نیاز عشق یعنی با پرستو پر زدن عشق یعنی آب بر آذر زدن عشق یعنی چون محمد پا به راه عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه عشق یعنی بیستون کندن به دست عشق یعنی زاهد اما بت پرست عشق یعنی همچو من شیدا شدن عشق یعنی قطره و دریا شدن عشق یعنی یک شقایق غرق خون عشق یعنی درد و محنت در درون عشق یعنــی
دیده بر در دوختن عشق یعنی در فراقش سوختن عشق یعنی قطعه شعر ناتمام عشق یعنی بهترین حسن ختام


 ای که می پرسی نشان عشق چیست عشق چیزی جز ظهور مهر نیست..... عشق یعنی مهر بی چون و چرا ؛ عشق یعنی کوشش بی ادعا ..... عشق یعنی مهر بی اما اگر ؛ عشق یعنی رفتن با پای سر ..... عشق یعنی دل تپیدن بهر دوست ؛ عشق یعنی جان من قربان اوست ..... عشق یعنی خواندن از چشمان او ؛ حرفهای دل بدون گفتگو ..... عشق یعنی عاشق بی زحمتی ؛ عشق یعنی بوسه بی شهوتی ..... عشق ، یار مهربان زندگی ؛ بادبان و نردبان زندگی ..... عشق یعنی دشت گلکاری شده ؛ در کویری چشمه ای جاری شده ..... یک شقایق در میان دشت خار ؛ باور امکان با یک گل بهار

عشق در ۱۰ کلمه.......

عشق کلمه ایست که بار ها شنیده می شود ولی شناخته نمی شود.
عشق صداییست که هیچ گاه به گوش نمی رسد ولی گوش را کر می کند.
عشق نغمه ی بلبلیست که تا سحر می خواند ولی تمام نمی شود.
عشق رنگیست از هزاران رنگ اما بی رنگ است.
عشق نواییست پر شکوه اما جلالی ندارد.
عشق شروعیست از تمام پایان ها اما بی پایان است.
عشق نسیمیست از بهار اما خزان از آن می تراود.
عشق کوششیست از تمام وجود هستی اما بی نتیجه.
عشق کلمه ایست بی معنی ولی هزاران معنی دارد.
عشق.........
عشق 10 عنصر است اما عنصر آخر آن تمام معنی را می رساند ولی معنی آن گفتنی نیست 

 


دوستت دارم حتی اگر قرار باشد
شبی بی چراغ در حسرت یافتنت
تمام پس کوچه ها را زیر باران قدم بزنم


تمام سرزمین قلبم را نثار یک لحظه نگاه عاشقانه تو می کنم ،
تمام تپش وجودم را فدای یک لحظه با تو بودن می کنم ،
و تمام هستی ام را نثار در کنار تو آرام گرفتن
به شرطی که نگویی دیر است  

یک برگ دیگه........

یک برگ دیگر از تقویم عمرم را پاره می کنم ، امروز هم گذشت ، با مرور خاطرات دیروز ، با غم نبودنت و سکوتی سنگین ، و من شتابان در پی زمان بی هدف ، فقط میروم ، میروم ، یاس ها هم مثل من خسته اند از خزان و سرما ، گرمی مهر تو را میخواهند ، غنچه های باغ هم دیگر بهانه میگیرند ، میان کوچه های تاریک غربت و تنهایی ، صدای قدمهایت را میشنوم اما تو نیستی ، فقط صدای مبهم ، قول داده بودی برایم سیب بیاوری ، سیب سرخ خورشید ، سیب سرخ امید ، یادت هست ؟ ، و رفتی و خورشید را هم بردی ، و من در این کوچه های تنگ و تاریک ، سرگردانم و منتظر ، برگی از زندگی ام را ورق میزنم ، امروز به پایان دفترم نزدیکم .

تقدیم به کسی که خیلی دوسش دارم اما خودش نمیدونه